مترادف گزافه گو : بیهوده گو، چاخان، لاف زن، مبالغه گو
گزافه گو
مترادف گزافه گو : بیهوده گو، چاخان، لاف زن، مبالغه گو
فارسی به عربی
متبجح
مترادف و متضاد
لافزن، خودستا، گزافه گو، رجز خوان
خودستا، خود ستایی، گزافه گو، خود فروشی
فرهنگ معین
( ~ . ) (ص فا. ) عبث گو، بیهوده گو، پرحرف .
لغت نامه دهخدا
گزافه گو. [ گ ُ / گ ِ /گ َ ف َ / ف ِ ] ( نف مرکب ) گزافه گوی. گزاف گو. گزاف گوی.بیهوده گو. عبث گو. پرحرف. پرچانه. پرگو :
نوش لب ز آن منش که خوی بود
زن بُد و زن ، گزافه گوی بُوَد.
نوش لب ز آن منش که خوی بود
زن بُد و زن ، گزافه گوی بُوَد.
نظامی ( هفت پیکر ص 109 ).
واژه نامه بختیاریکا
گال باف
کلمات دیگر: