گلوله نخ
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
فکرة
مترادف و متضاد
راهنما، اثر، نشان، گوی، رشته، گره، کلید، گلوله نخ، مدرک
گوی، گره، گلوله نخ
گویش اصفهانی
تکیه ای: gondela
طاری: gulla
طامه ای: gula
طرقی: günduli / güla
کشه ای: gulula
نطنزی: gulla
کلمات دیگر: