کلمه جو
صفحه اصلی

واژگونی

فارسی به انگلیسی

reversal, turnover, upset

فارسی به عربی

انزعاج , انعکاس

مترادف و متضاد

overset (اسم)
واژگونی

upset (اسم)
واژگونی، شکست غیر منتظره

reversal (اسم)
برگشت، نقض، واژگونی، واژگون سازی

eversion (اسم)
خرابی، واژگونی، واژگون سازی، برگردانی، برگرداندن پلک چشم و غیره

overturn (اسم)
واژگونی

فرهنگ فارسی

۱ - واژگون بودن باژگونی . ۲ - ناراستی تدبیر ناراستی کار .

لغت نامه دهخدا

واژگونی. ( حامص ) برگشتگی. ( ناظم الاطباء ). انقلاب. وارونی. باژگونی. باشگونی. || ناراستی تدبیر و نادرستی کار. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

واژگونی یا چپ شدن نوعی سانحه رانندگی است که در آن خودرو به سمت سقف یا کنار برمی گردد. رایج ترین علت واژگونی، سرعت زیاد هنگام دور زدن است.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: بخت برگشتگی؛ دگرگونی؛ تحول ناگهانی) عنصری در اصطلاح ادبی، به ویژه در اصطلاح ادبیات نمایشی و داستانی، وضعیتی که طرح داستان بر آن استوار است و تغییر موقعیت داستان یا سرنوشت شخصیت ها را نشان می دهد. این اصطلاح را نخستین بار ارسطو در فن شعر در بحث از تراژدی به کار برد و آن را همراه با شناخت و رنجبری سه عنصر اصلی پیرنگ تراژیک دانست. در تراژدی واژگونی غالباً از خوشبختی به شوربختی است و در کمدی برخلاف آن است.

فرهنگستان زبان و ادب

{overturn} [اقیانوس شناسی، علوم جَوّ] ← واژگونی همرَفتی
{overturning} [علوم جَوّ] تبادل سریع هوا بین ترازهای مختلف در نتیجۀ نیروهای شناوری

واژه نامه بختیاریکا

سر سنگلات
دَرگرت


کلمات دیگر: