کلمه جو
صفحه اصلی

گلدوزی کردن

فارسی به انگلیسی

tat

فارسی به عربی

طرز

مترادف و متضاد

sprig (فعل)
گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن

embroider (فعل)
اراستن، قلاب دوزی کردن، گلدوزی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دوختن نقش گل در روی پارچه .

لغت نامه دهخدا

گلدوزی کردن. [گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دوختن گل در روی پارچه. کشیدن و دوختن گلها برنگهای مختلف با نخهای غاژ کرده و قیطانی و گلابتونی بر روی پارچه های رنگارنگ و ماهوتی.


کلمات دیگر: