مترادف نانوا : خباز، شاطر، نان پز، نان فروش
نانوا
مترادف نانوا : خباز، شاطر، نان پز، نان فروش
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
نانوا، خباز
فرهنگ فارسی
نان فروش، کسی که نان پخته میکندومیفروشد، نانبا
( صفت واسم ) پزنده وفروشنده نان خباز: سوی نانواشدسبک باغبان بدان شاخ زرین ازوخواست نان بدو نانواگفت کین رابهاندانم نیارمش کردن رها... ( شا.بخ .۲۹٠۵:۹ )
( صفت واسم ) پزنده وفروشنده نان خباز: سوی نانواشدسبک باغبان بدان شاخ زرین ازوخواست نان بدو نانواگفت کین رابهاندانم نیارمش کردن رها... ( شا.بخ .۲۹٠۵:۹ )
فرهنگ معین
(ص . اِ. ) نان پز.
لغت نامه دهخدا
نانوا. [ نان ْ ] ( اِ مرکب ) ( از: نان + وا، پسوند اتصاف ) نانبا کردی : نان پان [ نان پزخانه ] از پان = وان ( فارسی ). ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). نان پز. ( آنندراج ). کسی که نان می سازدو میفروشد. خباز. ( ناظم الاطباء ). طالم :
سوی نانوا شد سبک باغبان
بدان شاخ زرین از او خواست نان.
در قحطسال کنعان دکان نانوا.
نه آبی روان و نه نانی روا.
که از نور دولت نواداده ای است.
سوی نانوا شد سبک باغبان
بدان شاخ زرین از او خواست نان.
فردوسی.
اینجا مساز عیش که بس بی نوا بوددر قحطسال کنعان دکان نانوا.
خاقانی.
یکی نانوا مرد بد بینوانه آبی روان و نه نانی روا.
نظامی.
که این بانوا نانوازاده ای است که از نور دولت نواداده ای است.
نظامی.
آن نان پز را دید خریطه در گردن کرده چنانکه عادات نانوایان باشد. ( تذکرة الاولیا ). || اشکنه ای که در آن نان ریزه کرده باشند. ( ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
کسی که نان می پزد و می فروشد، نان فروش.
دانشنامه عمومی
نانوا یا شاطر یا خَبّاز کسی است که نان می پزد و می فروشد. ممکن است علاوه بر نان، بیسکویت، کیک و... نیز درست کند.
اولین گروه از مردمانی که به پخت نان مشغول شدند مصریان باستان در ۸۰۰۰ سال پیش از میلاد بودند.
اولین گروه از مردمانی که به پخت نان مشغول شدند مصریان باستان در ۸۰۰۰ سال پیش از میلاد بودند.
wiki: فیلم است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
wiki: نانوا (فیلم)
گویش اصفهانی
تکیه ای: nunvâ
طاری: nunbâ
طامه ای: nunvâ
طرقی: nunvâ
کشه ای: nunbâ
نطنزی: nunvâ
جدول کلمات
خباز
پیشنهاد کاربران
Baker
شاطر
نان پز
نان پز فکر میکنم نانوا یعنی نانوا
در اصل نانبا بوده است پیدایش ( نانوا ) به این گونه است که در دورانی که ( نان ) فروشان و ( با ) فروشان از یکدیگر مستقل بودند، مردم ( نان ) را از ( نان فروشان ) می خریدند و ( با ) همان آش را از ( با فروشان ) .
این موضوع، برخی فروشندگان مبتکر را به این فکر انداخت که ( نان و با ) را در یک دکان عرضه کنند. به همین سبب، دکاندارانی که ( نان و با ) را بطور توام می فروختند را ( نان با ) یعنی ( نان و آش ) نامیدند، و ( نانبا ) ( در لفظ ) بتدریج به ( نانوا ) تبدیل شد . . . تا امروز که دکاندارانی که ( فقط ) نان می پزند را ( نانوا ) می نامند
این موضوع، برخی فروشندگان مبتکر را به این فکر انداخت که ( نان و با ) را در یک دکان عرضه کنند. به همین سبب، دکاندارانی که ( نان و با ) را بطور توام می فروختند را ( نان با ) یعنی ( نان و آش ) نامیدند، و ( نانبا ) ( در لفظ ) بتدریج به ( نانوا ) تبدیل شد . . . تا امروز که دکاندارانی که ( فقط ) نان می پزند را ( نانوا ) می نامند
خباز هست تو عربی هشتم هم نوشته شده
خباز، شاطر، نان پز، نان فروش
معنی فارسی :
نانوا ، شاطر .
معنی اینگلیسی :
Baker
دو مثال با این کلمه به انگلیسی :
The bakers are usually work in bakery
The baker used flour to making a bread
نانوا ، شاطر .
معنی اینگلیسی :
Baker
دو مثال با این کلمه به انگلیسی :
The bakers are usually work in bakery
The baker used flour to making a bread
دوستان پسوند �وا� نشان دهنده رهبری و جلوداری و ریاست و . . . است. ربطی به آش ندارد. این پسوند را در واژه پیشوا و واژه پارتی �سَرتوا� نیز می بینیم. ( �سَرت� به معنای کاروان و �سَرتوا� به معنای رهبر کاروان است ) .
کلمات دیگر: