کلمه جو
صفحه اصلی

متبادل


مترادف متبادل : پایاپای، مبادله کردنی

برابر پارسی : داد و ستد

فارسی به انگلیسی

alternate, interchangeable, variant

interchangeable


فارسی به عربی

بدیل

عربی به فارسی

دوسره , از دو سره , بين الا ثنين , دو طرفه


مترادف و متضاد

alternate (صفت)
متناوب، متبادل، یک درمیان

alternative (صفت)
دیگر، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای

blackout (صفت)
متبادل

interchangeable (صفت)
متبادل، قابل تعویض، قابل مبادله، قابل معاوضه، تبادل پذیر، با هم عوض کردنی

variant (صفت)
متبادل، مختلف، گوناگون

پایاپای، مبادله‌کردنی


فرهنگ فارسی

معاوضه کننده

لغت نامه دهخدا

متبادل. [ م ُ ت َ دِ ] ( ع ص ) معاوضه کننده. ( آنندراج ). || معاوضه کرده شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبادل شود.

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
نیمایاک، نیمایار، نیمایو ( نیمایا= مبادله؛ سنسکریت + «اک، ار، او» )
پراتیداک prãtidãk، پراتیدار prãtidãr، پراتیدو prãtidu ( پراتید از سنسکریت: پراتیدا= مبادله + «اک، ار، او» )
ویاتیساک، ویاتیسار، ویاتیسو ( ویاتیس از سنسکریت: ویاتیاس= مبادله + «اک، ار، او» )


کلمات دیگر: