کلمه جو
صفحه اصلی

ماهی گیر


مترادف ماهی گیر : صیاد

فارسی به انگلیسی

fisherman, angler, fisher(man), angler

angler, fisherman


فارسی به عربی

سماک , صیاد السمک

مترادف و متضاد

angler (اسم)
ماهی گیر

fisherman (اسم)
ماهی گیر، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی

dragger (اسم)
ماهی گیر

fisher (اسم)
ماهی گیر، جانور ماهی خوار، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی

فرهنگ فارسی

صیاد ماهی
۱- ( صفت ) آنکه ماهی صید کند صیاد ماهی .

فرهنگ معین

(اِ. ) کسی که کارش گرفتن ماهی است ، صیاد.

لغت نامه دهخدا

ماهی گیر. ( نف مرکب ) صیاد ماهی. ( ناظم الاطباء ). دامیار. سماک. عَرَکی . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ماهی گیرنده و معرب آن ماهیجیر :
چون سلیمان نبود ماهی گیر
خاتم آورد باز دست آخر.
خاقانی.
|| ( اِ مرکب ) به معنی ماهیخوار. ( آنندراج ). مرغ ماهیخوار. رجوع به ماهیخوار شود. || سگ آبی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

کسی که برای تفریح ماهی صید می کند یا پیشه اش ماهیگیری است.

دانشنامه عمومی

ماهی گیر (انگلیسی: Fisherman) به فردی گفته می شود که ماهی یا دیگر جانوران آبزی را از پهنه آبی شکار می کند.
تخمین زده می شود که در حدود ۳۸ میلیون ماهی گیر و پرورش دهنده ماهی در سراسر جهان وجود دارد.تاریخچه این شغل به دوران میان سنگی بازمی گردد.

گویش مازنی

/maahi gir/ صیاد

صیاد


پیشنهاد کاربران

Fisher man
Angler
dragger

هعی روزگار . . .

Fisherman
Dragger
Angler
Fisher


کلمات دیگر: