مترادف گسیخته : بریده، پاره، دریده، قطع، گسسته، منفصل، منقطع
متضاد گسیخته : متصل
disjointed, inconsequent
broken (off), interrupted, cancelled
بریده، پاره، دریده، قطع، گسسته، منفصل، منقطع، ≠ متصل
دیوانه،وحشی،کسی که هیچکس نمیتواند جلوی اورا بگیرد و از کارش منصرف کند