کلمه جو
صفحه اصلی

گلوبند


مترادف گلوبند : عقد، گردن بند، گلوند، قلاده، دستمال گردن

فارسی به انگلیسی

collar, necklace, necklace

collar, necklace


فارسی به عربی

سوار

مترادف و متضاد

bangle (اسم)
النگو، گلوبند

عقد، گردن‌بند، گلوند


قلاده


دستمال‌گردن


۱. عقد، گردنبند، گلوند
۲. قلاده
۳. دستمالگردن


فرهنگ فارسی

گردن بند، زیوری که زنان بگردن خودمیبندند، آنچه برایزینت بگردن ببندند
( اسم ) ۱ - دستمال گردن : گلوبند برگرد عارض و گردن بسته . ۲ - آنچه بدور گردن بندند قلاده . ۳ - پارچه ای که زنان برای حفظ موی سر و زیور برسر کنند و در زیر زنخ آنرا بندند . ۴ - زیوری که زنان بگردن خود آویزند .

فرهنگ معین

( ~ . بَ ) (اِمر. ) ۱ - گردن بند، سینه - ریز. ۲ - دستمال گردن .

لغت نامه دهخدا

گلوبند. [ گ ُ / گ َ ب َ ] ( اِ مرکب ) گردن بند. سینه ریز. مخنقه. ( دهار ) ( زمخشری ). هِجار. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

زیوری که زنان به گردن خود می بندند، آنچه برای زینت به گردن ببندند، گردن بند.

گویش اصفهانی

تکیه ای: goluband/ doɂâpül
طاری: nâbanda
طامه ای: gelubanda
طرقی: gardunband
کشه ای: geluband
نطنزی: gardenbend


گویش مازنی

/galoo band/ تخته ی کوچک که بین دو پلور در قسمت بیرون دیوار اتاق است – اصطلاحی در خانه سازی چوبی

پیشنهاد کاربران

گَلوبند : گردنبند ، آویز گردن ، سینه ریز

گلوبند : [اصطلاح قنات] اگر میله ای از قنات در کف رودخانه یا مسیلی قرار گیرد برای جلوگیری از ورود سیل در داخل قنات از طریق این میله . لازم است انتهای میله در روی خاک بسته شود .


کلمات دیگر: