کلمه جو
صفحه اصلی

نبودن

فارسی به انگلیسی

absence

فارسی به عربی

غیاب , قلة

مترادف و متضاد

absence (اسم)
عدم، فقدان، غیاب، غیبت، نبودن، حالت غیاب

lack (اسم)
عدم، فقدان، نبودن، کسری، احتیاج

فرهنگ فارسی

عدم نیستی .

لغت نامه دهخدا

نبودن. [ ن َ دَ ] ( مص منفی ) عدم. نیستی. وجود نداشتن. معدوم بودن. مقابل ِ بودن.


کلمات دیگر: