مترادف مایوس : بی امید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده
متضاد مایوس : امیدوار
برابر پارسی : دلسرد، سرخورده، ناامید، نومید، واخورده
مایوس
مترادف مایوس : بی امید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده
متضاد مایوس : امیدوار
برابر پارسی : دلسرد، سرخورده، ناامید، نومید، واخورده
فارسی به انگلیسی
disappointed, hopeless
defeatist, downhearted, hopeless
فارسی به عربی
برد
مترادف و متضاد
بی‌امید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده ≠ امیدوار
مایه دلسردی، مایوس
مایوس، محزون و مغموم، ناامید، ناکام
فرهنگ فارسی
ناامیدشده، نومید، بی امید
( اسم ) نا امید گشته نومید : ای که مایوس از همه سویی بسوی عشق رو کن . کعب. دلهاست اینجاهر چه خواهی آرزو کن. ( نظام وفا ) جمع : مایوسین .
ناامید و بی امید
( اسم ) نا امید گشته نومید : ای که مایوس از همه سویی بسوی عشق رو کن . کعب. دلهاست اینجاهر چه خواهی آرزو کن. ( نظام وفا ) جمع : مایوسین .
ناامید و بی امید
فرهنگ معین
( مأیوس ) (مَ ) [ ع . ] (ص . ) ناامید، بی امید.
لغت نامه دهخدا
مایوس. ( اِ ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان. ( از التفهیم ص 230 ).
مأیوس. [ م َءْ ] ( ع ص ) ناامید و بی امید. ( ناظم الاطباء ). میئوس. نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.
مأیوس. [ م َءْ ] ( ع ص ) ناامید و بی امید. ( ناظم الاطباء ). میئوس. نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.
مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).
فرهنگ عمید
نا امید شده، نومید، بی امید.
گویش اصفهانی
تکیه ای: maɂyus
طاری: zada / nâɂomid
طامه ای: maɂyus
طرقی: ma:yus / nâɂomid
کشه ای: nâɂomid
نطنزی: maɂyus
واژه نامه بختیاریکا
علاقه بُر
جدول کلمات
مأیوس
ناامید
نومید
ناامید
نومید
پیشنهاد کاربران
ایس
مایوس هم معنی ناامید مخالف مایوس امیدوار
دلسرد
نا امید
دم سرد
بی امید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده، سرخورده، واخورده، ایس
دل سرد، نا امید ، ناکام ، محروم😯
دل کنده
کلمات دیگر: