گلچین کردن
فارسی به انگلیسی
to select, to cull
cull, select
فارسی به عربی
عزم , مقتطف , هبة
مترادف و متضاد
گلچین کردن، نشان دار کردن، باریکه دادن به، نوار زدن به
چیدن، کشیدن، کندن، گلچین کردن، لخت کردن، بصدا در اوردن، ناگهان کشیدن
جمع اوری کردن، گلچین کردن
گلچین کردن، برگزیدن و جدا کردن
فرهنگ فارسی
انتخاب کردن برگزیدن .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) (مص م . ) انتخاب کردن ، بهترین ها را برگزیدن .
لغت نامه دهخدا
گلچین کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیکوها را گزیدن. برگزیدن نیکوترها. گزیدن خوب. انتخاب. اجتباء.
پیشنهاد کاربران
Narrow down
کلمات دیگر: