مترادف متاثر : افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول، اثرپذیر، تحت تاثیر
برابر پارسی : دل آزرده
touched, moved
affected, touched
ساختگي , اميخته با ناز و تکبر , تحت تاثير واقع شده
۱. افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول
۲. اثرپذیر
۳. تحتتاثیر
افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول
اثرپذیر
تحتتاثیر
تحت تاثیر واقع شده
دل آزرده