کلمه جو
صفحه اصلی

لفظی

فارسی به انگلیسی

literal, verbal

فارسی به عربی

حرفی , شفوی

مترادف و متضاد

verbal (صفت)
مربوط به صدا، خطابی، زبانی، تحت اللفظی، لفظی، شفاهی، حضوری

literal (صفت)
دقیق، واقعی، حرفی، تحت اللفظی، لفظی

vocabular (صفت)
زبانی، لفظی، شفاهی، واژگانی، مربوط به فرهنگ لغات زبان، مربوط به لغات با فهرست ان

textual (صفت)
لفظی، متنی، مربوط به متن یا نص

textuary (صفت)
لفظی، متنی، مربوط به متن

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به لفظ آنچه بلفظ ( تلفظ ) وابسته باشد مقابل معنوی : مونث لفظی عامل لفظی تعریف لفظی تاکید لفظی : اشتباهی هست لفظی در میان لیک خود کو آسمان کوریسمان ? ( مثنوی نیک. ۳٠۹ : ۶ )

لغت نامه دهخدا

لفظی. [ ل َ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به لفظ. مقابل معنوی. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: لفظی ، عبارت است از آنچه به لفظ یعنی به تلفظ وابستگی داشته باشد، چنانچه گویند: مؤنث لفظی ، عامل لفظی ، تعریف لفظی و تأکید لفظی و غیر آن. و نزاع لفظی بر دو معنی اطلاق شود و بیان هر دو معنی ضمن بیان معنی لفظ جسم در ذکر اصطلاح متکلمان در سابق گذشت - انتهی :
اشتباهی هست لفظی در میان
لیک خود کو آسمان کو ریسمان.
مولوی.
|| زبانی.
- زیرلفظی ؛ آنچه به عروس هنگام قبول زوجیت برای گفتن لفظ «بله » از سوی داماد هدیه شود.

فرهنگ عمید

مربوط به لفظ.

پیشنهاد کاربران

شفاهی

دهانکی ( در تاجیکستان )


کلمات دیگر: