مترادف مبتدی : بی تجربه، تازه کار، ناشی، ناوارد، نوآموز، نوپیشه
متضاد مبتدی : مجرب، آزموده، کارکشته
برابر پارسی : تازه کار، نوآموز، نوکار، نوگام
beginner, novitiate
ابجداموز , ابجدخوان , مبتدي , ابتدايي , تازه کار , جديد الورود , دانشجوي سال اول دانشکده , نو اموز , جديدالا يمان , ادم ناشي , نوچه
اسم بیتجربه، تازهکار، ناشی، ناوارد، نوآموز، نوپیشه ≠ مجرب، آزموده، کارکشته
بیتجربه، تازهکار، ناشی، ناوارد، نوآموز، نوپیشه ≠ مجرب، آزموده، کارکشته
مبتدی ٔ. [ م ُ ت َ دِءْ ] (ع ص ) مبتدی . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 398).
مسعودسعد.
مولوی .
تازه کار، نوآموز