مترادف مبادله : تبادل، تبدل، تبدیل، تعویض، معاوضه، تعاطی، دادوستد، معامله
برابر پارسی : داد و ستد، دادوستد، گهولش، هم گهولی
exchange, barter, truck
change, communication, exchange, interchange, intercourse, passage, trade, trade-off
تعاطی
دادوستد، معامله
تبادل، تبدل، تبدیل، تعویض، معاوضه
۱. تبادل، تبدل، تبدیل، تعویض، معاوضه
۲. تعاطی
۳. دادوستد، معامله
مبادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با یکدیگر بدل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بادله ُ مبادلةو بدالاً؛ داد آن را مثل آنچه از وی گرفته بود و بادلته مبادلة؛ گرفتم آن را به جای وی . (ناظم الاطباء).
- مبادلة الرأسین ؛ نزد بعضی بلغاء آن است که دو لفظ متجانس در کلام آرند که در اول حروف مختلف باشند. چون سلام و کلام و سلامت و ملامت و این از مخترعات ... امیرخسرو دهلوی است . (کشاف اصطلاحات الفنون ، ج 1 ص 146).
مبادله . [ م ُ دَ / دِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) معاوضه . (ناظم الاطباء). مقابضه . معاوضه . قبض . مقابله . تاخت زدن . پایاپای . تهاتر. سودا. مغایره . غیار. تاخت . بدل کردن چیزی به دیگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی را با چیز دیگری بدل کردن . شیئی را بجای چیز دیگری گرفتن معاوضه . ج ، مبادلات . || (اصطلاح بانکی ) تبدیل وجه کشوری با وجه رایج کشور دیگر ، ج ، مبادلات . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مبادلة شود.
داد و ستد، هم گهولی، گهولش، دادوستد