کلمه جو
صفحه اصلی

مایوس شدن


مترادف مایوس شدن : ناامیدشدن، نومید گشتن، دل سرد شدن، وازده شدن، محروم شدن، ناکام گشتن

فارسی به انگلیسی

despair

فارسی به عربی

یاس

مترادف و متضاد

despond (فعل)
افسرده شدن، مایوس شدن، تنگدل شدن، دلسرد شدن

despair (فعل)
مایوس شدن

ناامیدشدن، نومید گشتن، دل‌سرد شدن، وازده شدن


محروم شدن، ناکام گشتن


۱. ناامیدشدن، نومید گشتن، دلسرد شدن، وازده شدن
۲. محروم شدن، ناکام گشتن


فرهنگ فارسی

(مصدر ) نا امید گردیدن نومید شدن : محمود را آبله بر آمد ... پس بر کیارق را نیز آبله بر آمد چندانکه از حیات او مایوس شدند .
نا امید شدن

لغت نامه دهخدا

مأیوس شدن. [ م َءْ ش ُدَ ] ( مص مرکب ) ناامید شدن. ( ناظم الاطباء ). نومید شدن : در اثنای آن حال محمود را آبله برآمد و فرمان یافت پس برکیارق را نیز آبله برآمد چندانکه از حیات او مأیوس شدند. ( سلجوقنامه ظهیری ، ص 36 ).

واژه نامه بختیاریکا

کند و کلوزه سُهدِن

پیشنهاد کاربران

امید برکندن

برکندن امید ؛ ناامید شدن. امید بریدن. مأیوس شدن :
من آن روز برکندم از عمر امید
که افتادم اندر سیاهی سپید.
سعدی.


معنی ضرب المثل - > قافیه را باختن
جا زدن و تا آخر تحمل مشکلی را نکردن.


کلمات دیگر: