کلمه جو
صفحه اصلی

ناهمواری


مترادف ناهمواری : درشتی، زبری، کجی، نادرستی، ناصافی

متضاد ناهمواری : همواری

فارسی به انگلیسی

unevenness


inequality, ruggedness, wrinkle


unevenness, roughness, inequality, ruggedness, wrinkle

فارسی به عربی

عدم المساواة

مترادف و متضاد

درشتی، زبری، کجی، نادرستی، ناصافی ≠ همواری


inequality (اسم)
فرق، اختلاف، نا برابری، عدم تساوی، ناهمواری

فرهنگ فارسی

۱ - مسطح نبودن .۲ - ناتراش بودن صیقلی نبودن ۳ - بینظمی بی ترتیبی ۴ - نابرابری عدم تساوی ۵ - ناجوری عدم تناسب ۶ - کجی معوجی ۷ - نامانندگی اجزای چیزی ۸ - خودرایی خودسری بی ادبی .۹ - نادرستی نامعقولی .۱٠ - عدم لیاقت ناشایستگی .

لغت نامه دهخدا

ناهمواری. [ هََ م ْ ] ( حامص مرکب ) عدم برابری. عدم تساوی. ( ناظم الاطباء ). ناهمسری. همسان و همسر و مساوی نبودن. || نامسطحی. ناصافی. ( از ناظم الاطباء ). پستی و بلندی. مسطح و صاف و یکنواخت نبودن.
- امثال :
ناله آب از ناهمواری زمین است .
|| در یک سطح و یک ردیف نبودن. پس و پیش بودن. نامنظمی. نامرتبی : شفیه ، ناهمواری دندان. || کجی. نادرستی. نامستقیم بودن. غیرمستوی بودن. کژی. انحنا: شَرَث ؛ ناهمواری و ناراستی تیر. ( منتهی الارب ). شَعر زائد، موی فزونی را گویند که هم پهلوی مژگان بروید رستنی ناهموار و ناهمواری وی آن باشد که بعضی سر فرودآرد به چشم و بعضی به چشم اندرخلد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || خشونت. بی ادبی. درشتی : خردمند باید که [ شراب ] چنان خورد که مزه او بیشتر از بزه بود تا بر او وبال نگردد و این چنان باشد که به ریاضت کردن نفس خود را بجائی رساند که از اول شراب خوردن تا آخر هیچ بدی و ناهمواری از او در وجود نیاید بگفتار وکردار، الا نیکوئی و خوشی. ( نوروزنامه ). || عدم لیاقت و شایستگی. ( ناظم الاطباء ). || ناسازگاری. مخالفت :
دلش حیران شد از بی یاری بخت
فتان خیزان ز ناهمواری بخت.
نظامی.
و با برادر غیاث الدنیا والدین به بغداد آمده و سلطان سعید برکیارق و ایاز را که عزم عدوان و ناهمواری داشتند و میخواستند که امیر ابوالحسن را بجای برادر بنشانند. ( عتبة الکتبه ).
اهل همت راز ناهمواری گردون چه باک
سیرانجم را چه غم کاندر زمین جوی و جراست.
امیرعلیشیر.
|| نابسامانی. نامرتبی. پریشانی : علی از خبر مالک اشتر عظیم غمناک شد از ناهمواری کارها. ( مجمل التواریخ ). || عدم تناسب. سازگارو متناسب نبودن. ناهمجوری : به سبب تفاوت و ناهمواری صحبت و تغیر و ناسازگاری الفت مصارمت کردند. ( سندبادنامه ص 120 ).

دانشنامه عمومی

ناهمواری شکل طبیعی بخش خارجی پوسته زمین شامل کوه ها، دره ها، دشت ها، جلگه ها و فلات ها است که به نام چشم انداز طبیعی از آن ها یاد می شود. این اصطلاح گاهی برای بیان تفاوت در اشکال سطح خارجی زمین به کار می رود. توپوگرافی را نباید با این اصطلاح مترادف دانست.

پیشنهاد کاربران

نابرابری


کلمات دیگر: