مترادف نامنظم : آشفته، بی ترتیب، بی نظم، پخش، پراکنده، پریشان، شلخته، شوریده، نابسامان، نامرتب
متضاد نامنظم : مرتب
برابر پارسی : نا به سامان، بی سامان، نیاراسته | نابسامان، بی سامان، نیاراسته
disorderly, erratic, inchoate, inconstant, irregular, straggly, unequal, unsettled, untidy
آشفته، بیترتیب، بینظم، پخش، پراکنده، پریشان، شلخته، شوریده، نابسامان، نامرتب ≠ مرتب
نا به سامان، بی سامان