کلمه جو
صفحه اصلی

نامفهوم


مترادف نامفهوم : پیچیده، گنگ، مبهم، بی معنا

متضاد نامفهوم : روشن، واضح

برابر پارسی : بی چم، گنگ

فارسی به انگلیسی

double Dutch, incoherent


inarticulate, double dutch, incoherent, unintelligible, obscure, unintelligible

incoherent, unintelligible, double Dutch


فارسی به عربی

غامض , هراء

مترادف و متضاد

۱. پیچیده، گنگ، مبهم
۲. بیمعنا ≠ روشن، واضح


obscure (صفت)
غامض، مبهم، تیره، تار، ظلمانی، نامفهوم، گمنام

unclear (صفت)
نامساعد، نا پیدا، نامعلوم، نامفهوم، معلق

unmeaning (صفت)
پوچ، بی معنی، چرند، احمق، بی هوش، نامفهوم، بی عقل، بی اهمیت، کم عمق

obscurant (صفت)
پیچیده، بغرنج، نامفهوم، مخالف اصلاحات

dubious (صفت)
مشکوک، مورد شک، مشتبه، نامفهوم

پیچیده، گنگ، مبهم ≠ روشن، واضح


بی‌معنا


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که فهمیده نشود پیچیده مقابل مفهوم .

لغت نامه دهخدا

نامفهوم. [ م َ ] ( ص مرکب ) غیرقابل فهم. مبهم. ناروشن. بغرنج. پیچیده. که قابل فهم و درک نیست :
میان اهل زمان هیچگونه دانش نیست
که آن به خاطر تو مشکل است و نامفهوم.
سوزنی.

فرهنگ عمید

آنچه فهمیده نشود.

پیشنهاد کاربران

پیچیده، گنگ، مبهم، بی معنا


کلمات دیگر: