مترادف نازپرورده : ظریف، لطیف، ملوس، نازپرورد، نازدیده، نازنین، حساس، زودرنج متضاد نازپرورده : محنت کشیده
نازپرورده. [ پ َ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نازپرور. نازپرورد. رجوع به نازپرورد شود : نازپرورده هزار نیازپرده رمز برگرفت از راز.نظامی.چو شد نازپرورده آن شاخ سروخرامنده شد چون خرامان تذرو.نظامی.