کلمه جو
صفحه اصلی

نازپرورده


مترادف نازپرورده : ظریف، لطیف، ملوس، نازپرورد، نازدیده، نازنین، حساس، زودرنج

متضاد نازپرورده : محنت کشیده

فارسی به انگلیسی

mollycoddle, soft, delicately, brought up, pampered

فارسی به عربی

دلل

مترادف و متضاد

۱. ظریف، لطیف، ملوس، نازپرورد، نازدیده، نازنین
۲. حساس، زودرنج ≠ محنتکشیده


فرهنگ فارسی

( صفت ) نازپرورد: ناز پرورده هزار نیاز پرده رمز برگرفت از راز. ( نظامی )

فرهنگ معین

(پَ وَ دِ ) (ص مف . ) کسی که در رفاه و آسایش پرورش یافته .

لغت نامه دهخدا

نازپرورده. [ پ َ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نازپرور. نازپرورد. رجوع به نازپرورد شود :
نازپرورده هزار نیاز
پرده رمز برگرفت از راز.
نظامی.
چو شد نازپرورده آن شاخ سرو
خرامنده شد چون خرامان تذرو.
نظامی.

فرهنگ عمید

آن که در رفاه و نازونعمت پرورش یافته.

پیشنهاد کاربران

کسی که خیلی لوس هست

نازک مشرب

( آخورچرب ) ( ~. چَ ) ( ص مر. ) کسی که در رفاه و نعمت باشد، بسیاری مال .


کلمات دیگر: