کلمه جو
صفحه اصلی

متاهل


مترادف متاهل : خانه دار، زن دار، همسردار

متضاد متاهل : عزب، مجرد

برابر پارسی : همسردار، پورمند

فارسی به انگلیسی

married

m, married


فارسی به عربی

متزوج

مترادف و متضاد

married (صفت)
متحد، پیوسته، متاهل، شوهردار، عروسی کرده

خانه‌دار، زن‌دار، همسردار ≠ عزب، مجرد


فرهنگ فارسی

کسی که اهل وعیال دارد
( اسم ) کسی که دارای اهل بیت و عیال است آنکه زن و فرزند دارد : متاهل دو پای خود در بست سر خود را بدست خود بشکست . ( حدیقه ) جمع : متاهلین .

فرهنگ معین

( متأهل ) (مُ تَ ءَ هِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) دارای اهل و عیال ، دارای همسر.

لغت نامه دهخدا

متأهل. [ م ُ ت َ ءَهَْ هَِ ] ( ع ص ) صاحب اهل بیت و خداوند خانه و صاحب زن و فرزند. ( آنندراج ) ( غیاث ). صاحب اهل و عیال و خداوند خانه و زن و فرزند. ( ناظم الاطباء ). اهل دار. زن گرفته. زن دار. زن کرده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کسی که دارای اهل بیت و عیال است. آن که زن و فرزند دارد :
متأهل دو پای خود دربست
سر خود را بدست خود بشکست.
( حدیقه ، از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که ازدواج کرده است، دارای همسر.

جدول کلمات

متأهل
عیال وار

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دیمانو ( اوستایی: دیمانو پِتنَ )
ویپاهیت ( سنسکریت: ویواهیتَ/تا )

به معنی کسی که تنها نیست و صاحب فرزند و همسر است ( تشکیل خانواده داده است )

متاهل بودن و صاحب خوانواده شدن

سلام
واژه متاهل به معنی
عزب نبودن ، و همسر داشتن است. . . که این واژه برای کسانی که ازدواج کردن اند و دیگر عزب نیستند بکار میرود.
متضاد این واژه : مجرد است
که این واژه نیز برای افرادی بکار می رود که هنوز ازدواج نکرده و عزب اند
با سپاس از همه دوستانی که دانش و تجربه خودشون رو در اینجا در اختیار دیگران قرار می دهند. . . . 🌹

عیالوار، خانه دار، زن دار، همسردار

یعنی کسی که شوهر داره و دارای فرزند هست

متاهل یعنی کسی که اهلی شده و آزادی و فراغ بالی خود را داده و اسیر زن و بچه و خرج و خوراک آنها شده است، و احتمالا از این اسارات هم راضی باشد.
بز اهلی# بز وحشی
اسب اهلی# اسب وحشی
پرنده اهلی# پرنده وحشی


کلمات دیگر: