( مصدر ) مهلت دادن : بار دیگر چون شکستی تو به پاک دادمت مهل و نگشتم خشمناک .
مهل دادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مهل دادن. [ م ُ دَ ] ( مص مرکب ) مهلت دادن. زمان دادن :
بار دیگر چون شکستی توبه پاک
دادمت مهل و نگشتم خشمناک.
بار دیگر چون شکستی توبه پاک
دادمت مهل و نگشتم خشمناک.
عطار ( منطق الطیر ص 102 ).
کلمات دیگر: