سیمی
فارسی به انگلیسی
made of wire, stringed
the third(one)
wire, wiry
مترادف و متضاد
سفت، قابل انحناء، پرطاقت، سیمی
سیمی، سیم دار
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به سیم ۱ - نقره یی سیمین از نقره ساخته . ۲ - آن چه از سیم سازند مفتولی .
مولانا سیمی از ولایت نیشابور بود و فضل بسیار داشت و در شعر و معما و انشائ اهل این فنون که در عصر او بودند او را مسلم میداشتند .
مولانا سیمی از ولایت نیشابور بود و فضل بسیار داشت و در شعر و معما و انشائ اهل این فنون که در عصر او بودند او را مسلم میداشتند .
لغت نامه دهخدا
سیمی. ( ص نسبی ) منسوب و متعلق بسیم. ( ناظم الاطباء ). ساخته از سیم. || نقره گین. سیمین. ( ناظم الاطباء ).
سیمی. ( اِخ ) مولانا سیمی از ولایت نیشابور بود و فضل بسیار داشت و در شعر و معما و انشاء، اهل این فنون که در عصر او بودند او را مسلم میداشتند و مشهور است که در یک روز دوهزار بیت گفته و نوشته و جهت سجع مهر خود این بیت را گفته و فرموده تا حکاک نقش کرده :
یک روز به مدح شاه پاکیزه سرشت
سیمی دوهزار بیت گفت و بنوشت
اما غیر از این بیت شعر او در میان مردم کم است. به اسم نجم این معما از اوست :
نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست
چوسیمی نسبتش با آن دهان کرد.
سیمی. ( اِخ ) مولانا سیمی از ولایت نیشابور بود و فضل بسیار داشت و در شعر و معما و انشاء، اهل این فنون که در عصر او بودند او را مسلم میداشتند و مشهور است که در یک روز دوهزار بیت گفته و نوشته و جهت سجع مهر خود این بیت را گفته و فرموده تا حکاک نقش کرده :
یک روز به مدح شاه پاکیزه سرشت
سیمی دوهزار بیت گفت و بنوشت
اما غیر از این بیت شعر او در میان مردم کم است. به اسم نجم این معما از اوست :
نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست
چوسیمی نسبتش با آن دهان کرد.
( مجالس النفایس صص 16 - 17 ).
رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون از سعدی تا جامی ترجمه علی اصغر حکمت صص 549 - 550 و تذکره دولتشاه سمرقندی ص 412 شود.سیمی . (اِخ ) مولانا سیمی از ولایت نیشابور بود و فضل بسیار داشت و در شعر و معما و انشاء، اهل این فنون که در عصر او بودند او را مسلم میداشتند و مشهور است که در یک روز دوهزار بیت گفته و نوشته و جهت سجع مهر خود این بیت را گفته و فرموده تا حکاک نقش کرده :
یک روز به مدح شاه پاکیزه سرشت
سیمی دوهزار بیت گفت و بنوشت
اما غیر از این بیت شعر او در میان مردم کم است . به اسم نجم این معما از اوست :
نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست
چوسیمی نسبتش با آن دهان کرد.
رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون از سعدی تا جامی ترجمه ٔ علی اصغر حکمت صص 549 - 550 و تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی ص 412 شود.
یک روز به مدح شاه پاکیزه سرشت
سیمی دوهزار بیت گفت و بنوشت
اما غیر از این بیت شعر او در میان مردم کم است . به اسم نجم این معما از اوست :
نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست
چوسیمی نسبتش با آن دهان کرد.
(مجالس النفایس صص 16 - 17).
رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون از سعدی تا جامی ترجمه ٔ علی اصغر حکمت صص 549 - 550 و تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی ص 412 شود.
سیمی . (ص نسبی ) منسوب و متعلق بسیم . (ناظم الاطباء). ساخته از سیم . || نقره گین . سیمین . (ناظم الاطباء).
دانشنامه عمومی
سیمی از جزیره های کشور یونان است. سیمی هشتمین بزرگترین جزیره در دسته جزایر دودکانیسا است و ۱۸ مایل شمال شرقی جزیرهٔ رودس و ۴ مایل غرب ساحل ترکیه واقع شده است. جمعیت سیمی ۲٬۵۸۰ نفر است.
wiki: سیمی
سیمی (ابهام زدایی). سیمی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سیمی ولی، کالیفرنیا
سیمی
سیمی ولی، کالیفرنیا
سیمی
wiki: سیمی (ابهام زدایی)
پیشنهاد کاربران
spinal
کلمات دیگر: