کلمه جو
صفحه اصلی

وصیفه

عربی به فارسی

شخصي که همراه خانم هاي جوان ميرود , نگهبان ياملا زم خانم هاي جوان , نگهباني کردن , همراه دختران جوان رفتن (براي حفاظت انها) , اسکورت


فرهنگ فارسی

۱- (اسم ) خدمتکاری که دختریا کنیزبود : (( و صد وصیفت و صد غلام بی ریش بفرستاد . ) ۲ - وصف کننده ( مونث ) جمع : وصائف .

فرهنگ معین

(وَ فَ یا فِ ) [ ع . وصیفة ] (اِ. ) ۱ - خدمتکاری که دختر یا کنیز بود. ۲ - وصف کننده (مؤنث )، ج . وصائف .

لغت نامه دهخدا

وصیفة. [ وَ ف َ ] (ع ص ، اِ) کنیزک خرد. (مهذب الاسماء). مؤنث وصیف ، به معنی خدمتگار. خدمتگاری که دختر یا کنیز بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، وصائف . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: