کلمه جو
صفحه اصلی

اهوای

فرهنگ فارسی

هوسها، خواهشهای نفس، جمع هوی

لغت نامه دهخدا

( آهوای ) آهوای. [ ] ( اِخ ) نام شهری کنار جیحون. ( شعوری ). و ظاهراً این کلمه مصحف آموی باشد.


کلمات دیگر: