کلمه جو
صفحه اصلی

فوره

فرهنگ فارسی

علتی است که در خردگاه دست و پای ستور حادث گردد و وقت مالیدن پراکنده و باز فراهم گردد و ستور را لنگ کند .

لغت نامه دهخدا

فورة. [ رَ ] (ع اِ) علتی است که در خُردگاه دست و پای ستور حادث گردد و وقت مالیدن پراکنده و باز فراهم گردد و ستور را لنگ کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


فورة. [ ف َ رَ ] (ع اِ) فورةالجبل ؛ روی کوه و پشت آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
|| (اِمص ) فورةالغضب ؛ تیزی آن . (از اقرب الموارد). || فورةالحر؛ سختی گرما و جوشش آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) فورةالعشاء؛ بعد از نماز خفتن . (منتهی الارب ). || فورةالنهار؛ اول ِ روز. (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

فوره (به عربی: فورة) یک روستا در سوریه است که در ناحیه زیاره واقع شده است. فوره ۴۷۵ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای سوریه


کلمات دیگر: