( صفت ) خمیده پشت گوژ پشت .
چفته پشت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چفته پشت. [ چ َ ت َ / ت ِ پ ُ ] ( ص مرکب ) خمیده پشت. کوژپشت. قوزی یا کسی که پشتش از پیری یا بسبب دیگر خمیده شده است. پیر منحنی یا کسی که پشتش انحناء دارد. منحنی پشت :
حکیم نوزده چون پیر چفته پشت شود
گهی که از پس خود کنده جوان بیند.
چون کمانی که برکشند به توز.
حکیم نوزده چون پیر چفته پشت شود
گهی که از پس خود کنده جوان بیند.
سوزنی.
چفته پشتی نعوذ باﷲ قوز چون کمانی که برکشند به توز.
نظامی.
رجوع به چفته و چفته پشتی شود.فرهنگ عمید
کوژپشت، خمیده پشت.
کلمات دیگر: