خنجر، دشنه، جنجر
جنجر
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
دوایی است که آنرا سرخ مرد میگویند و آن گیاهی است سرخ بسیاهی مایل و بعربی عصی الراعی خوانند .
لغت نامه دهخدا
جنجر. [ ج ُ ج َ ] ( اِ ) دوایی است که آنرا سرخ مرد گویند و آن گیاهی است سرخ بسیاهی مایل و بعربی عصی الراعی خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). آذان الغزال. ( فهرست مخزن الادویة ) ( تحفه حکیم مؤمن ).
فرهنگ عمید
دستگاه خرمن کوبی، خرمن کوب.
گویش مازنی
/jenjer/ الیکایی – پرنده ای خیلی کوچک با رنگ خاکستری سیر & الیکایی – نام پرنده ای است
الیکایی – پرنده ای خیلی کوچک با رنگ خاکستری سیر
الیکایی – نام پرنده ای است
کلمات دیگر: