کلمه جو
صفحه اصلی

تاون

فرهنگ فارسی

لغت نویسان عرب این فعل را در مورد خر بکار برده اند و معنی آن علف و آب خوردن خر است تا شکمش مانند ( اون ) در آگنده شود .

لغت نامه دهخدا

تاون. [ وَ ] ( اِ ) گوساله ای که به جفت بندند کشت زمین را. ( از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286 ). این کلمه مصحف تاوَل است.

تأون. [ ت َ ءَوْ وُ ] ( ع مص ) لغت نویسان عرب این فعل را در مورد خر بکار برده اند و معنی آن ، علف و آب خوردن خر است تا شکمش مانند «اون » درآگنده شود . رجوع به منتهی الارب و ناظم الاطباء شود. تأون به معنی تأوین است. ( از منتهی الارب ). رجوع به تأوین شود.

تاون . [ وَ ] (اِ) گوساله ای که به جفت بندند کشت زمین را. (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286). این کلمه مصحف تاوَل است .


فرهنگستان زبان و ادب

{oven, four (fr. )} [عمومی] نوعی کوره یا اجاق بسته برای پخت وپز * معادل "تاون" از ترکیب "تاو (تاب )" و "ـ َن" (پسوند اسم ابزارساز ) ساخته شده است.


کلمات دیگر: