کلمه جو
صفحه اصلی

وقت گذرانی

فارسی به انگلیسی

pastime

مترادف و متضاد

truancy (اسم)
گریز، طفره زنی، پرسه زنی، وقت گذرانی

temporization (اسم)
وقت گذرانی

فرهنگ فارسی

سپری کردن زمان بهر نحو که پیش آید.

فرهنگ معین

( ~. گُ ذَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) (عا. ) سپری کردن زمان به هر نحو که پیش آید.

لغت نامه دهخدا

وقت گذرانی. [ وَ گ ُ ذَ ] ( حامص مرکب ) سپری کردن زمان به هر نحو که پیش آید.

جدول کلمات

تفنن


کلمات دیگر: