بحر لوط
فارسی به انگلیسی
the Dead sea
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بحر لُوط، نام جدیدتر بحرالمیت که نزد جغرافیدانان عرب معمولاً البُحَیرة المَیّتة (دریاچه مرده)، البحیرة المُنتِنَة (دریاچه متعفن)، البحیرة المَقْلُوبة (دریاچه واژگون؛ به سبب این که در الارض المقلوبه ـ سرزمین واژگون ـ، یعنی «ارض قوم لوط» قرار دارد)، بُحَیره صُغَر (یا زُغَر) و نیز دریاچه سدوم و عموره نامیده می شود.
ظاهراً ناصر خسرو (قرن پنجم) اولین جغرافیدانی است که با نام بحیره لوط آشنا بوده است.
نام بحر لوط به تورات (پیدایش: باب ۱۹) بر می گردد و در قرآن کریم نیز اغلب بدان اشاره شده، ولی از خود دریا نام برده نشده است.
تا امروز هم اسامی نواحی مجاور بحر لوط ـ مانند جبل سُدُم (اُسْدُم) ـ و افسانه های رایج در محل، یادآور فاجعه ای است که در تورات آمده است؛ البته آن نامها و افسانه ها بیش تر بر روایات عالمانه مبتنی است تا بر حکایات عامیانه.
موقعیت جغرافیایی بحرلوط
میان دامنه های پرشیب و عریان صحرای یهودا و سرزمین کوهستانی مرآب، بحر لوط چون آیینه ای آبی رنگ، ۳۴۵ متر پایینتر از سطح دریا، از شمال به طرف جنوب امتداد دارد.
این دریاچه، با حدود ۷۶ کیلومتر طول و دوازده کیلومتر عرض متوسط، به هیچ دریایی راه ندارد.
عمیقترین نقطه آن ۷۸۰ متر پایینتر از سطح دریاست و یک برزخ (لسان)، که از ساحل شرقی در آن پیشروی کرده، بخش کم عمق جنوبی را از حوضه شمالی جدا می سازد.
در حالی که در سواحل شرقی و غربی آن کوههایی با ارتفاع بیش از هزار متر وجود دارد، در دهانه رود اردن در شمال زمین پست است و در جنوب ـ یعنی آنجایی که بر کرانه شرقیِ سَبْخَه، پِنتاپُولیس (پیدایش: باب ۱۴ و ۱۹) را باید جستجو کرد ـ با شیب کمی به و عَرَبه منتهی می شود.
آب آن بسیار شور است، چنانکه برای زندگی هیچ جانداری مناسب نیست، و حتی مانع کشتیرانی در آن می شود.
تنها در نقاط چندی در طول سواحل آن، واحه هایی با طبیعت استوایی پایدار مانده است.
زمین شناسی منطقه
بحر لوط عمیقترین قسمت از مجموعه بزرگ زمینهای پستِ شام را، که در اواخر دوران سوم به وجود آمده، دربر می گیرد.
در دوره های متناوب خشکی و بارانهای سیل آسا، در قسمت اعظم دره اردن و نیز بخشی از عربه، سیلابها دریاچه ای داخلی به وجود آورد که هرگز به بحر احمر متصل نشد.
از آن جا که این حوضه هیچ راهی به دریا نداشت، و ابتدا چشمه های آب معدنی وارد آن می شد، به مرور ایام و بر اثر تبخیر آب، غلظت املاح آن با ترکیبات خاص افزایش یافت.
در خشکسالیهای دوران تاریخی، از وسعت دریاچه کاسته شد تا به وضع امروزی درآمد.
بالا آمدن تدریجی سطح دریاچه در قرن گذشته محرز شده است.
انقلابات زمین شناختی، مناطق مجاور را تا به امروز تحت تأثیر قرار داده و پیدایش حوضه جنوبی نتیجه یکی از همین انقلابات بوده است.
ظاهراً استخراج قیر (آسفالت) از بحر لوط در قرون وسطی هم مانند زمانهای قدیم کسب و کاری مهم بوده است.
از قیر، علاوه بر مصارف پزشکی، برای دفع حشرات در تاکستانها نیز استفاده می کردند.
برای آب دریاچه هم خواص درمانی قایل بودند.
محصولات فراوان واه زغر (نزدیک غُوْرُالصافیه کنونی) را از طریق بحر لوط حمل می کردند.
صلیبیون فرانکی نیز در آبهای آن رفت و آمد داشتند.
اما از زمان جنگهای صلیبی، اهمیت اقتصادی دریاچه و نواحی اطراف آن بکلی از میان رفت.
تکمله
...
ظاهراً ناصر خسرو (قرن پنجم) اولین جغرافیدانی است که با نام بحیره لوط آشنا بوده است.
نام بحر لوط به تورات (پیدایش: باب ۱۹) بر می گردد و در قرآن کریم نیز اغلب بدان اشاره شده، ولی از خود دریا نام برده نشده است.
تا امروز هم اسامی نواحی مجاور بحر لوط ـ مانند جبل سُدُم (اُسْدُم) ـ و افسانه های رایج در محل، یادآور فاجعه ای است که در تورات آمده است؛ البته آن نامها و افسانه ها بیش تر بر روایات عالمانه مبتنی است تا بر حکایات عامیانه.
موقعیت جغرافیایی بحرلوط
میان دامنه های پرشیب و عریان صحرای یهودا و سرزمین کوهستانی مرآب، بحر لوط چون آیینه ای آبی رنگ، ۳۴۵ متر پایینتر از سطح دریا، از شمال به طرف جنوب امتداد دارد.
این دریاچه، با حدود ۷۶ کیلومتر طول و دوازده کیلومتر عرض متوسط، به هیچ دریایی راه ندارد.
عمیقترین نقطه آن ۷۸۰ متر پایینتر از سطح دریاست و یک برزخ (لسان)، که از ساحل شرقی در آن پیشروی کرده، بخش کم عمق جنوبی را از حوضه شمالی جدا می سازد.
در حالی که در سواحل شرقی و غربی آن کوههایی با ارتفاع بیش از هزار متر وجود دارد، در دهانه رود اردن در شمال زمین پست است و در جنوب ـ یعنی آنجایی که بر کرانه شرقیِ سَبْخَه، پِنتاپُولیس (پیدایش: باب ۱۴ و ۱۹) را باید جستجو کرد ـ با شیب کمی به و عَرَبه منتهی می شود.
آب آن بسیار شور است، چنانکه برای زندگی هیچ جانداری مناسب نیست، و حتی مانع کشتیرانی در آن می شود.
تنها در نقاط چندی در طول سواحل آن، واحه هایی با طبیعت استوایی پایدار مانده است.
زمین شناسی منطقه
بحر لوط عمیقترین قسمت از مجموعه بزرگ زمینهای پستِ شام را، که در اواخر دوران سوم به وجود آمده، دربر می گیرد.
در دوره های متناوب خشکی و بارانهای سیل آسا، در قسمت اعظم دره اردن و نیز بخشی از عربه، سیلابها دریاچه ای داخلی به وجود آورد که هرگز به بحر احمر متصل نشد.
از آن جا که این حوضه هیچ راهی به دریا نداشت، و ابتدا چشمه های آب معدنی وارد آن می شد، به مرور ایام و بر اثر تبخیر آب، غلظت املاح آن با ترکیبات خاص افزایش یافت.
در خشکسالیهای دوران تاریخی، از وسعت دریاچه کاسته شد تا به وضع امروزی درآمد.
بالا آمدن تدریجی سطح دریاچه در قرن گذشته محرز شده است.
انقلابات زمین شناختی، مناطق مجاور را تا به امروز تحت تأثیر قرار داده و پیدایش حوضه جنوبی نتیجه یکی از همین انقلابات بوده است.
ظاهراً استخراج قیر (آسفالت) از بحر لوط در قرون وسطی هم مانند زمانهای قدیم کسب و کاری مهم بوده است.
از قیر، علاوه بر مصارف پزشکی، برای دفع حشرات در تاکستانها نیز استفاده می کردند.
برای آب دریاچه هم خواص درمانی قایل بودند.
محصولات فراوان واه زغر (نزدیک غُوْرُالصافیه کنونی) را از طریق بحر لوط حمل می کردند.
صلیبیون فرانکی نیز در آبهای آن رفت و آمد داشتند.
اما از زمان جنگهای صلیبی، اهمیت اقتصادی دریاچه و نواحی اطراف آن بکلی از میان رفت.
تکمله
...
wikifeqh: بحرلوط
کلمات دیگر: