کلمه جو
صفحه اصلی

هنباز

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- شریک : ... و آخر البتگین بخاری و خمار تاش شرابی ... را.. بگرفتند با چند تن از هنبازان خونیان ... ۲- رفیق . ۳- همتامثل . ۴- دو یا چند تن که کاری را انجام دهند همکار : گفته اند که دیگ به هنبازان بسیار بجوش نیاید .

فرهنگ معین

(هَ ) (ص . ) انباز، شریک .

لغت نامه دهخدا

هنباز. [ هَم ْ ] ( ص ) انباز. شریک. || نظیر. ( برهان ). رجوع به انباز و همباز شود.

فرهنگ عمید

= همباز

همباز#NAME?



کلمات دیگر: