کلمه جو
صفحه اصلی

ول شدن

فارسی به انگلیسی

to hang loose, to be detached, to drop, [fig.] to becomedissolute, to go astray


فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- آزادشدن رهاشدن . ۲- افتادن چیزی از دست . ۳- سقوط کسی یا چیزی (از بالا یا پایین )

فرهنگ معین

(وِ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - رها شدن . ۲ - افتادن چیزی از دست . ۳ - سقوط کس یا چیزی .

لغت نامه دهخدا

ول شدن. [ وِش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، آزاد شدن. رها شدن. || افتادن چیزی از دست. || سرگردان و ولگرد شدن. || سقوط کسی یا چیزی ( از بالا به پائین ). ( از فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).


کلمات دیگر: