کلمه جو
صفحه اصلی

نبرد قادسیه

دانشنامه عمومی

نبرد قادسیه، نبردی است که در شوال سال ۱۵ هجری قمری برابر با نوامبر ۶۳۶ میلادی میان سپاه خلافت راشدین به فرماندهی سعد بن ابی وقاص و لشکر ایرانشهر به فرماندهی رستم فرخزاد در ناحیهٔ قادسیه، رخ داد و مسلمانان پس از چهار روز نبرد سخت و شدید موفق شدند در مقابل سپاه ساسانی پیروز شوند. در این نبرد درفش کاویانی، با غنائم بسیار دیگری به دست مسلمانان افتاد و برخی از فرماندهان لشکر ساسانی از جمله رستم فرخزاد، بهمن جادویه و بندوان نیز کشته شدند.
وجود نفاق، دشمنی و خیانت بین سران لشکری و کشوری.
انتخاب رستم فرخزاد توسط یزدگرد به عنوان فرمانده سپاه و فرستان او به مقابله با سپاه اسلام، او نه تنها از رو به رویی با سپاه اسلام تردید داشت، بلکه فیروزان، رقیب خود را به آن خاطر که در غیابش نایب السلطنه پادشاه نشود با خود همراه کرد، حضور فیروزان در این نبرد باعث می شد که او جانشین انتخابی برای رستم باشد و شاید به همین خاطر سپاه ایران فاقد جانشینی برای فرمانده کل بود. همین نبود جانشین مشخص موجب شد که پس از مرگ رستم شخصی نباشد که سربازان را جمع کرده و کنترل اوضاع را به دست بگیرد.
از طرفی نفوذ یافتن روحانیون زرتشتی در دربار ساسانی موجب شد، با پیروان ادیان دیگر که ساکن ایران بودند بد رفتاری شود و این افراد به مسلمانان روی بیاورند.
حضور فیل ها در صحنهٔ نبرد دلیل دیگر شکست ایرانیان بود، هنگامی که در روز دوم فیل های مجروح اقدام به فرار کردند باعث لگدمال شدن سپاه ایران شدند و در روز سوم احاطه کردن آنان توسط سواره ها و پیاده ها باعث شد که ترس اسب های سپاه اسلام از بین برود و دوباره زخمی شدن فیل ها موجب رم کردن آن ها و آسیب دیدن سپاه ایران شد.
از دیگر عوامل شکست سپاه ایران مهره های خارداری بود که ایرانیان در این نبرد استفاده می کردند؛ زیرا آن مهره ها تنها موجب درماندگی مسلمانان نمی شد بلکه لشکر ایران نیز با وجود آن ها نمی توانست به جلو پیشروی کند، به سبب آنکه این مهره ها در سم اسبان فرومی رفت و مانع حرکت آن ها می شد. سربازان ایرانی از بیم همان مهره ها تلاشی برای جلو رفتن نمی کردند، درحالی که اعراب با آگاه شدن از وجود مهره ها مسیر حملهٔ خود را تغییر داده و ایرانیان را میان خود و مهره ها محاصره کردند.
تکنیک دیگری که ایرانیان در این نبرد استفاده کردند و باعث تضعیف لشکر شد، چیزی بود که مورخان به اصطلاح آن را «ذات السلاسل» می نامند، در این روش جنگجویان با زنجیر به صورت صف به هم متصل می شدند تا اعراب نتوانند وارد قلب لشکر شوند؛ اما این کار موجب می شد که با مجروح یا کشته شدن یکی از مبارزان، سنگینی و وزن او بر روی دوش دیگران قرار بگیرد.
سنگین اسلحه بودن ایرانیان از دلایل دیگر شکست آنان بود، درحالی که وجود مقدار زیادی آهن به واسطه زره، کلاهخود و زانوبند و ساعدبند باعث سنگینی و در نهایت خستگی ایرانیان می شد، اعراب تنها سلاحی سبک همراه داشتند و هنگامی که می دیدند نمی توانند با سلاحشان کاری از پیش ببرند، به سربازان ایرانی حمله کرده و با آویختن خود به آنان، زمینشان می زدند و زره را از آنان جدا کرده و آنان را می کشتند.
اما مهم ترین علت شکست سپاه رستم عاملی طبیعی بود. وزیدن بادی سخت و ایجاد طوفان موجب شد که خاک و ریگ در چشم سپاهیان ایران فرورود و اعراب که پشتشان به طوفان قرار داشت در امان ماندند و ایرانیان کور و ناتوان را شکست دادند. مورخان بر این باورند که بخت با ایرانیان یار نبوده است و طبیعت بیشتر از نیزه و شمشیر در شکست آنان نقش داشته است.
شکست سپاه ایران در سال ۶۲۷ م از سپاه هِرَقل قیصر روم در نبرد نَینَوی نیز یکی از زمینه های شکست ایرانیان در نبرد قادسیه گفته شده است و سپس هنگامی که ایرانیان بر روی محافظت از سرحدات غربی متمرکز بودند، با روی کار آمدن هیاطله و سپس اتراک در شرق بسیاری از ولایات شرقی خود را از دست دادند و در شمال نیز با خزرها و ترک ها درگیر شدند، به این علت هنگام حملهٔ مسلمانان از جنوب غربی، سرزمین ایران که فاقد سرحدّات محکم طبیعی شده بود توان مبارزه و دفاع در برابر تمامی دشمنان را نداشت.
اگرچه جریان نبرد، ابتدا به نفع سپاه ساسانی که به فیل های جنگی و سلاح های جنگی پیشرفته تر مانند تیرهای پنچگان، گرز، تبرزین و شمشیرهای دو لبه بودند، پیش می رفت اما در اواسط جنگ با خسته شدن دو سپاه و رسیدن نیروی تازه نفس مسلمان، نتیجهٔ نبرد به سود مسلمانان برگردانده شد و با شکست سپاه ساسانی، بسیاری از ایرانیان ناراضی از جمله دیلمیان به سپاه اسلام پیوستند و مسلمانان دو ماه بعد از پیروزی در نبرد قادسیه به قصد فتح مدائن لشکر خود را به حرکت درآوردند.
با روی کار آمدن ابوبکر اولین خلیفهٔ مسلمانان، فکر گسترش دین اسلام موجب شد که اعراب به سرزمین های دولت ساسانی و روم روی آورند. لشکری مهم به فرماندهی ابو عبید بن الجراح سپاهیان را به سوی شام هدایت کرد و در سال ۱۲ ه‍.ق در یرموک با سپاه عاجز هراکلیوس امپراتور روم رو به رو شد که تازه از جنگ با دولت ساسانی بازگشته بود و در سال ۱۳ ه‍.ق رومیان را شکست داد؛ بدین ترتیب راه جبل حوران و درهٔ رود ارن به دست مسلمانان افتاد. در همین حین لشکری دیگر به فرماندهی خالد بن ولید به سوی عراق روانه شد، اوضاع آشفتهٔ ایران و چندی بعد شاه شدن پوراندخت دختر خسرو پرویز موجب شد که مثنی بن حارثه شیبانی از قبیلهٔ بکربن و سوید بن قطبه عجلی از قبیلهٔ ائل، لشکری گردآوری کنند و به قسمت های مرزی ایران تاخته و مردم را غارت نمایند. مثنی که از ناحیهٔ حیره، دولت ساسانی را مورد حمله قرار داده بود با نامه ای که برای ابوبکر فرستاد از اوضاع آشفته ایران گفت و درخواست نیروی نظامی کرد؛ ابوبکر، خالد پسر ولید را برای نبرد با ساسانیان انتخاب کرد.خالد به بانقیا، باروسما و آلیس که بر سر راهش بود تاخت و آنان را به پرداخت جزیه واداشت و سپس به سوی حیره، که تحت حکمرانی ایاس بن قیصه بود، روانه شد؛ ایاس و مردم حیره که از اوضاع نابه سامان حکومت ساسانی مطلع بودند، مانند بیشتر شهرهای عرب نشین دولت ساسانی پرداخت جزیه را در برابر جنگ و اسلام پذیرفتند؛ سپس در جنگ زنجیر، هرمز، یکی از مرزبانان ایرانی به مقابله با خالد در منطقه حفیر شتافت اما در این نبرد کشته شد و سپاهش نیز شکست خورد.با این حال هنوز اعراب از پیشروی در خاک ایران هراس داشتند؛ اما با مرگ ابوبکر، عمر روی کار آمد و با مثنی بن حارثه که خواستار جنگ با ایرانیان بود موافقت کرد. در این زمان ایران اوضاع داخلی بسیار آشفته ای داشت؛ شهربراز از تخت سلطنت پایین کشیده شده و به قتل رسیده بود و آزرمیدخت به دست رستم فرخزاد کور و از سلطنت خلع گشته بود، اما در این بین بهمن جادویه توانست سپاه مسلمانان را در نبرد پل واقع در ساحل فرات شکست دهد؛ اعراب وادار به عقب نشینی شدند و زمانی که جادویه قصد تعقیب آنان را داشت اوضاع بهم ریختهٔ داخلی مانع او شد؛ بهمن نیز به مدائن بازگشت.
در زمانی که سپاه خلافت راشدین حمله های خود را به سرزمین ایران را آغاز کرده بودند، مرزبان های خراسان فعالیتی مستقل از دربار تیسفون داشتند. اسامی که از فرمانروایان محلی قسمت های شرقی ایران در آن دوره به جا مانده است، از تبدیل حکومت ساسانی به جامعه ای اشرافی و زمیندار خبر می دهد و همچنین درگیری های امپراتوری ایران با بیزانس و قدرت غرب که طی سالیان طولانی موجب فرسایش دولت ایران شده بود.


کلمات دیگر: