کلمه جو
صفحه اصلی

حکومت نظامی

فارسی به انگلیسی

martial law

فرهنگ فارسی

معلق ماندن قوانین مدنی موقتا و نائب مناب شدن قوانین لشگری آنرا برای مصلحتی عام

اعمال حاکمیت نظامیان به‌طور موقت بر تمام یا بخشی از کشور در پی اعلام وضعیت اضطراری


لغت نامه دهخدا

حکومت نظامی. [ ح ُ م َ ت ِ ن ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معلق ماندن قوانین مدنی موقتاً و نائب مناب شدن قوانین لشکری آنرا برای مصلحتی عام. رجوع به نظامی شود.

دانشنامه عمومی

حکومت نظامی وضعیتی است که در آن ارتش، چه با موافقت دولت و چه پس از کودتا، اداره امور کشور را به دست می گیرد و برخی قوانین رایج را معلق می کند. در برخی موارد، حکومت نظامی با مقررات منع عبور و مرور و تشکیل دادگاه نظامی همراه است.
میزان آمادگی دفاعی
خشونت سیاسی
دیکتاتوری نظامی
وضعیت اضطراری
حکومت پلیسی
اشغال نظامی
نظارت نظامی
قوانین نظامی
اقتدارگرایی
در موارد منع عبور و مرور افراد ناچارند هر روز پیش از ساعت مشخصی به خانه های خود برگردند. چنین دستوری معمولاً برای سرکوب گروهی مشخص یا به منظور حفظ نظم عمومی صادر می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

حکومت نظامی (martial law)
جایگزین شدن مقامات غیرنظامی با مقامات نظامی در حکومت به منظور برقراری نظم، با روش های فوری و قاطع.

فرهنگستان زبان و ادب

{martial law} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] اعمال حاکمیت نظامیان به طور موقت بر تمام یا بخشی از کشور در پی اعلام وضعیت اضطراری

نقل قول ها

حکومت نظامی (نمایشنامه). حکومت نظامی (شهر بندان) (به فرانسوی: L'État de siège؛ به انگلیسی: The State of Siege) نمایش نامه ای از آلبر کامو است.
• «تمام کنید. این مسخره بازی پلیدتان را تمام کنید. منتظر چه هستید؟ کارتان را بکنید و با من که از شما بزرگتر و باشخصیت ترم تفریح نکنید. چرا مرا نمی کشید؟ من قسم می خورم که این تنها راهی است که شما می توانید سیستم عالی حکومت خود را که هیچ چیز در آن اتفاقی نیست، نجات دهید.»• «طاعون: دورهٔ ادا و عشوه گذشته است و از هم اکنون باید جدی بود! تصور می کنم که حالا دیگر شما مرا درک می کنید و می فهمید که چه می خواهم بگویم. ملخصا آنکه از امروز باید مردن با نظم و ترتیب را بیاموزید و به عبارت دیگر یاد بگیرید که چگونه باید بمیرید تا نظم و ترتیب مرگ را برهم نزده باشید.»• «اما من به حال خودمان دلم می سوزد و به همین علت در کوچه و خیابان فریادزنان و دوان دوان در پی تو می گشتم و می خواستم بازوان گشادهٔ خود را هم آغوش بازوان تو سازم.»

پیشنهاد کاربران

Curfew

Martial law

state of siege

بگیر و ببند


کلمات دیگر: