( اسم صفت ) ستاره شمار ستاره شناس منجم احکامی .
اختر شمر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اخترشمر. [ اَ ت َ ش ُ م َ ] ( نف مرکب ) ستاره شناس. ستاره شمار. منجم. احکامی :
خداوندا نداند کرد حکم طالع قدرت
اگر خورشیداسطرلاب چرخ اخترشمر گردد.
خداوندا نداند کرد حکم طالع قدرت
اگر خورشیداسطرلاب چرخ اخترشمر گردد.
مختاری.
فرهنگ عمید
= اخترشمار
اخترشمار#NAME?
کلمات دیگر: