کلمه جو
صفحه اصلی

بسو

فرهنگ فارسی

از رموز جداولی است که هندیان در حل زیجها بکار می بردند .

لغت نامه دهخدا

بسو. [ ] ( اِخ ) برسو. چمن زاری به حومه اشرف. رجوع به ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد، رابینو،چ 1336 هَ. ش. بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 93 شود.

بسو. [ ] ( اِ ) از رموز جداولی است که هندیان در حل زیجها بکار می برند. رجوع به ماللهند ص 86 س 13 شود.

بسو. [ ] (اِ) از رموز جداولی است که هندیان در حل زیجها بکار می برند. رجوع به ماللهند ص 86 س 13 شود.


بسو. [ ] (اِخ ) برسو. چمن زاری به حومه ٔ اشرف . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد، رابینو،چ 1336 هَ . ش . بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 93 شود.


دانشنامه عمومی

بسو (به اسپانیایی: Bozoó) یک شهرستان در اسپانیا است.
فهرست شهرهای اسپانیا

گویش مازنی

/baso/ بساب – نرم کن

بساب – نرم کن



کلمات دیگر: