عمل ربودن (زن و بچه و غيره) , ربايش , دورشدگي , دوري از مرکز بدن , قياسي , قياس , دزدي هواپيما وساير وساءط نقليه ومسافران ان
اختطاف
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
ربودن، ربودن بسرعت، برکندن وکشیدن وبردن
( مصدر ) ۱ - ربودن ربودن همچون برق . ۲ - استراق سمع کردن ( شیطان ) . ۳ - خیر ه کردن چشم .
( مصدر ) ۱ - ربودن ربودن همچون برق . ۲ - استراق سمع کردن ( شیطان ) . ۳ - خیر ه کردن چشم .
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ربودن همچون برق . ۲ - خیره کردن چشم .
لغت نامه دهخدا
اختطاف. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خَطف. ربودن. ( منتهی الارب ). ربودن همچو برق. ( غیاث اللغات ). || اختطاف حمی کسی را؛ دور شدن تب از او. || استراق سمعکردن شیطان. || اِمتلاس. خیره کردن چشم.
فرهنگ عمید
به سرعت قاپیدن، ربودن.
پیشنهاد کاربران
کیف زنی یا جیب بری دریک طرفه العینی در یک چشم بر هم زدن
ربایش و سرقت پول و زیورآلات به سرعت برق و کمتر از ثانیه
خفت کردن
کلمات دیگر: