کلمه جو
صفحه اصلی

درویده

فرهنگ فارسی

( اسم ) درو کرده
دروده درو شده که درو شده باشد

لغت نامه دهخدا

درویده. [دِ رَ دَ ] ( ن مف ) دروده. دروشده. ( ناظم الاطباء ). که درو شده باشد. حصید. محصود. و رجوع به درویدن شود.

فرهنگ عمید

دروشده.


کلمات دیگر: