کلمه جو
صفحه اصلی

بجایه

لغت نامه دهخدا

بجایة. [ ب ُج ْ جا ی َ ] (اِخ ) نام شهری در ساحل الجزایر و 33000 تن جمعیت دارد. (از اعلام المنجد). شهری در ساحل دریای مغرب که از زمان ناصربن علناس (در حدود 457 هَ . ق .) توسعه یافته و آبادان شده است . (از معجم البلدان ). نام موضعی به شرقی شهر الجزایر در شمال آفریقا. (از سفرنامه ٔ ابن بطوطه ).


( بجایة ) بجایة. [ ب ُج ْ جا ی َ ] ( اِخ ) نام شهری در ساحل الجزایر و 33000 تن جمعیت دارد. ( از اعلام المنجد ). شهری در ساحل دریای مغرب که از زمان ناصربن علناس ( در حدود 457 هَ. ق. ) توسعه یافته و آبادان شده است. ( از معجم البلدان ). نام موضعی به شرقی شهر الجزایر در شمال آفریقا. ( از سفرنامه ابن بطوطه ).

دانشنامه آزاد فارسی

بِجایَه (Bejaia)
بِجایَه
(به فرانسوی بوژی) بندری در الجزایر، واقع در ۱۹۳کیلومتری شرق الجزیره، با ۱۶۵,۸۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۸). در
12129700-1.jpg
حاشیۀ جلگه ای حاصل خیز، با بارش سالانۀ ۱,۰۰۰ میلی متر، در مصب وادی سومام، نزدیک کوه گورایه، با ارتفاع ۶۶۰ متر، واقع شده است. صادرات آن عبارت اند از چوب، پوست، سنگ آهن، فسفات، تنباکو، هیدروکربن، و مشروبات الکلی. قدمت این بندر به زمان رومی ها می رسد و در کنترل دزدان دریایی، اسپانیایی ها، و عثمانی ها بوده است. احداث خط لولۀ نفت از حصی مسعود در ۱۹۵۹ سبب رونق هرچه بیشتر بندر مذکور شد و آن را به بندر اصلی صادرات نفتی صحرای افریقا تبدیل کرد. هم اکنون روغن زیتون، شراب، و چوب پنبه نیز از این بندر صادر می شود. رومی ها بجایه را با نام سالدائه می شناختند. در قرن ۵م مقرّ حکومت واندال ها بود. در زمان سلطۀ اعراب مکّۀ کوچک نامیده می شد. پس از قرن ۱۶، ویران شد و در ۱۸۳۳ زمانی که فرانسوی ها آن را تصرّف کردند، چیزی جز چند دژ و ساختمان ویرانه در آن وجود نداشت. احتمالاً واژۀ شمع در زبان فرانسه از نام این شهر گرفته شده است، چون نخستین شمع های مومی از بجایه صادر می شد.


کلمات دیگر: