پِسوخِه (Psyche)
در اساطیر متأخر یونان، تجسم روح در هیئت زن جوان یا دختر بالدار و کوچک ترین و زیباترین شخص در میان سه شاهدخت. آفرودیت، که به زیبایی او حسد می برد، پسر خود اِروس، خدای عشق، را واداشت تا پسوخه را به عشق پست ترین موجودات دچار سازد، اما اروس که بر طبق برخی روایات، سهواً با تیر خود خراش برداشته بود، عاشق او شد. کوپید هر شب نامرئی و ناشناس، به دیدن پسوخه می رفت تا آن که خواهران حسودش به او گفتند که او در تاریکی با هیولایی عشق می ورزد. پسوخه در روشنایی چراغ اِروس را خفته دید و به زیبایی او پی برد، اما قطره ای روغن داغ بر شانه اش چکید و درنتیجه اِروس بیدار شد و گریخت. پسوخه همه جا به جست وجوی او پرداخت و عاقبت پس از یافتن اِروس و پیوستن به او جاودانه شد. داستان عشق اروس و پسوخه را آپولیوس، نویسندۀ رومی، در داستان فانتزی منثور خود به نام خر زرین یا دگردیسی هاتوصیف کرده است.
در اساطیر متأخر یونان، تجسم روح در هیئت زن جوان یا دختر بالدار و کوچک ترین و زیباترین شخص در میان سه شاهدخت. آفرودیت، که به زیبایی او حسد می برد، پسر خود اِروس، خدای عشق، را واداشت تا پسوخه را به عشق پست ترین موجودات دچار سازد، اما اروس که بر طبق برخی روایات، سهواً با تیر خود خراش برداشته بود، عاشق او شد. کوپید هر شب نامرئی و ناشناس، به دیدن پسوخه می رفت تا آن که خواهران حسودش به او گفتند که او در تاریکی با هیولایی عشق می ورزد. پسوخه در روشنایی چراغ اِروس را خفته دید و به زیبایی او پی برد، اما قطره ای روغن داغ بر شانه اش چکید و درنتیجه اِروس بیدار شد و گریخت. پسوخه همه جا به جست وجوی او پرداخت و عاقبت پس از یافتن اِروس و پیوستن به او جاودانه شد. داستان عشق اروس و پسوخه را آپولیوس، نویسندۀ رومی، در داستان فانتزی منثور خود به نام خر زرین یا دگردیسی هاتوصیف کرده است.
wikijoo: پسوخه