کلمه جو
صفحه اصلی

معظمه

فرهنگ اسم ها

اسم: معظمه (دختر) (عربی) (تلفظ: moeazzame) (فارسی: معظمه) (انگلیسی: moeazzame)
معنی: بزرگ داشته شده، بزرگوار، بزرگ، ( اعلام ) نویسنده بانوی تاجیکستان [، میلادی] معظمه فرزند شخصیتی به نام احمد اسفره از استان خجند، تحصیلاتش را در دانشگاه تربیت معلم خجند تمام کرد و از آن پس کار تدریس را در پیش گرفت اما در سال از خجند به دوشنبه رفت و در هیأت تحریریه ی روزنامه ی مدنیت یا ادبیات و صنعت کنونی به کار پرداخت، نخستین داستان معظمه به نام «سیب قرمز» در در یکی از نشریات تاجیکستان به نام سودیتی به چاپ رسید و از آن پس داستان هایش پی در پی در نشریات دیگر انتشار می یافت و از برنامه ی ادبی صدای جمهوری تاجیکستان پخش می شد، مجموعه داستان های معظمه در سال میلادی به نام «اسب سپید» انتشار یافت و چندین داستان از این مجموعه به زبان روسی نیز ترجمه شده، معظمه عمر بسیار کوتاهی داشت و در سی و هفت سالگی درگذشت، معظم

فرهنگ فارسی

مونث معظم، معظمات جمع
( اسم ) مونث معظم جمع : معظمات .
سختی سخت بلای سخت

لغت نامه دهخدا

معظمه . [ م ُ ظَ م َ ] (ع ص ) تأنیث مُعظَم : دول معظمه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معظم شود.


( معظمة ) معظمة. [ م ُ ظَ م َ ] ( ع اِ ) سختی سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سختی سخت و بلای نازل سخت. ( ناظم الاطباء ). بلای سخت. ( از اقرب الموارد ).
معظمه. [ م ُ ظَ م َ ] ( ع ص ) تأنیث مُعظَم : دول معظمه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معظم شود.

معظمه. [ م ُ ع َظْ ظَ م َ ] ( ع ص ) مؤنث مُعَظَّم. بزرگ و محترم. ( ناظم الاطباء ) : در مشاعر معظمه و مواقف مکرمه و در جوار قدس کعبه علیا عظم اﷲ قدرها به حضور هم شهریان...دعای اخلاص پیوند را تازه داشت و اقامت کرد. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 133 ). || صفت و لقب مکه است : مکه معظمه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معظمه . [ م ُ ع َظْ ظَ م َ ] (ع ص ) مؤنث مُعَظَّم . بزرگ و محترم . (ناظم الاطباء) : در مشاعر معظمه و مواقف مکرمه و در جوار قدس کعبه ٔ علیا عظم اﷲ قدرها به حضور هم شهریان ...دعای اخلاص پیوند را تازه داشت و اقامت کرد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 133). || صفت و لقب مکه است : مکه ٔ معظمه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


معظمة. [ م ُ ظَ م َ ] (ع اِ) سختی سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سختی سخت و بلای نازل سخت . (ناظم الاطباء). بلای سخت . (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

معظّم#NAME?


بزرگ.
= معظّم

بزرگ.


پیشنهاد کاربران

انسان والا مقام بزرگوار بلند مرتبه بخشنده

اندیشمند و حکیم

معنی


کلمات دیگر: