مترادف سیف : تیغ، حسام، شمشیر
سیف
مترادف سیف : تیغ، حسام، شمشیر
فارسی به انگلیسی
C.I.F., cif
sword
فرهنگ اسم ها
معنی: شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود، کناره ی دریا
(تلفظ: seyf) (عربی) (در قدیم) شمشیر ؛ ساحل دریا ، کنارهی دریا .
مترادف و متضاد
تیغ، حسام، شمشیر
فرهنگ فارسی
نوعی ماهی دریایی که منقاردرازی شبیه شمشیردارد، شمشیر، اسیاف جمع، ساحل، دریا، ساحل دریا، ساحل رود، اسیاف جمع
( اسم ) شمشیر ماهی .
موی دم اسب . یا ساحل دریا و ساحل رودبار یا هر ساحل که باشد یا ساحل دریای عمان .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سیف . [ س َ ] (ع مص ) شمشیر زدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بشمشیر کسی را زدن . (آنندراج ) : به آداب سیف و سنان مرتاض گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || شکافته شدن . (از منتهی الارب ): سافت یده ؛ شکافته شد دست او و ریشه گرفت گرداگرد ناخن او. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (اِ) شمشیر. ج ، سیاف ، سیوف . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) : السیف و الرمح و النشاب و الوتر. (تاریخ بیهقی ).
- سیف دالق ؛ شمشیر که در نیام نایستد. (مهذب الاسماء).
- سیف ذرب ؛ شمشیر بران . (مهذب الاسماء).
سیف . [ س َ / سی ] (ع اِ) ماهی . (منتهی الارب ). قسمی از ماهی . (ناظم الاطباء) (فهرست مخزن الادویه ) (آنندراج ). || موی دم اسب . (منتهی الارب ) (فهرست مخزن الادویه ) (آنندراج ). || ساحل دریا و ساحل رودبار یا هر ساحل که باشد یا ساحل دریای عمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ساحل دریا و ساحل رودبار و هر ساحل که باشد. (ناظم الاطباء). کناره ٔ دریا. (مهذب الاسماء): رکن جنوبی پارس به دریا است که بر حدود کرمان است و سرحد آن نواحی هزووسیف است بر ساحل دریا. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 121).
- سیف الطویل ؛ ساحل دریای بربر. و آنچه از آن متصل است نهایت دور از آب . (منتهی الارب ).
|| آنچه بن شاخه های درخت چفسیده باشد مانندلیف و آن ردی تر از لیف است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- سیف دالق ؛ شمشیر که در نیام نایستد. ( مهذب الاسماء ).
- سیف ذرب ؛ شمشیر بران. ( مهذب الاسماء ).
سیف. [ س َ / سی ] ( ع اِ ) ماهی. ( منتهی الارب ). قسمی از ماهی. ( ناظم الاطباء ) ( فهرست مخزن الادویه ) ( آنندراج ). || موی دم اسب . ( منتهی الارب ) ( فهرست مخزن الادویه ) ( آنندراج ). || ساحل دریا و ساحل رودبار یا هر ساحل که باشد یا ساحل دریای عمان . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ساحل دریا و ساحل رودبار و هر ساحل که باشد. ( ناظم الاطباء ). کناره دریا. ( مهذب الاسماء ): رکن جنوبی پارس به دریا است که بر حدود کرمان است و سرحد آن نواحی هزووسیف است بر ساحل دریا. ( فارسنامه ابن البلخی ص 121 ).
- سیف الطویل ؛ ساحل دریای بربر. و آنچه از آن متصل است نهایت دور از آب. ( منتهی الارب ).
|| آنچه بن شاخه های درخت چفسیده باشد مانندلیف و آن ردی تر از لیف است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
شمشیر.
ساحل دریا؛ ساحل رود.
دانشنامه عمومی
شمشیر
تپه های ماسه ای طولی که با ریگ روان ایجاد می شوند
کاپا شکارچی (سیف)، ستاره ای در صورت فلکی شکارچی
همچنین نام یکی از آتشفشان های واقع در سیاره ونوس از روی سیف، ایزدبانوی اساطیر نورس گرفته شده است. بسیاری از ویژگی های سیاره ونوس از نام زنان و الهه های نامدار الهام گرفته است. نام خود سیاره نیز برگرفته از ایزدبانوی عشق و زیبایی رومی، ونوس است.
جیمی الکساندر نقش این شخصیت را در فیلم های دنیای سینمایی مارول شامل: ثور، ثور: دنیای تاریک و مجموعه تلویزیونی مأموران شیلد ایفا کرده است.
دانشنامه اسلامی
...