( اسم ) مونث نافی .یاحروف نافیه .حروف دال بر نفی مانند لا و ما در عربی و نا و نه در فارسی .
نافیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نافیة ) نافیة. [ ی َ ] ( ع ص ) نفی کننده. تأنیث نافی. رجوع به نافی شود.
- حروف نافیه . رجوع بهمین کلمه شود.
- لاء نافیه ؛ و آن بر چند وجه است : 1- برای نفی جنس و در این صورت عمل آن عمل «اِن » است. 2- به معنی لیس. 3- برای عطف مانند: جاءَ زید لا عمرو. 4- جواب منفی در پاسخ سؤال. چنانکه گویند: اجأک زید؟ و در جواب گوئی «لا»، یعنی لا لم یجئنی.
- حروف نافیه . رجوع بهمین کلمه شود.
- لاء نافیه ؛ و آن بر چند وجه است : 1- برای نفی جنس و در این صورت عمل آن عمل «اِن » است. 2- به معنی لیس. 3- برای عطف مانند: جاءَ زید لا عمرو. 4- جواب منفی در پاسخ سؤال. چنانکه گویند: اجأک زید؟ و در جواب گوئی «لا»، یعنی لا لم یجئنی.
نافیة. [ ی َ ] (ع ص ) نفی کننده . تأنیث نافی . رجوع به نافی شود.
- حروف نافیه . رجوع بهمین کلمه شود.
- لاء نافیه ؛ و آن بر چند وجه است : 1- برای نفی جنس و در این صورت عمل آن عمل «اِن » است . 2- به معنی لیس . 3- برای عطف مانند: جاءَ زید لا عمرو. 4- جواب منفی در پاسخ سؤال . چنانکه گویند: اجأک زید؟ و در جواب گوئی «لا»، یعنی لا لم یجئنی .
فرهنگ عمید
= نافی
* حروف نافیه: (ادبی ) در دستور زبان، حروفی که دلالت بر نفی کند، مانند «نا» و «نه».
* حروف نافیه: (ادبی ) در دستور زبان، حروفی که دلالت بر نفی کند، مانند «نا» و «نه».
= نافی
〈 حروف نافیه: (ادبی) در دستور زبان، حروفی که دلالت بر نفی کند، مانند «نا» و «نه».
کلمات دیگر: