کلمه جو
صفحه اصلی

خشکوا

فرهنگ فارسی

خشکفا خشکبا

لغت نامه دهخدا

خشکوا. [ خ ُش ْک ْ ] ( اِ ) خشکفا. خشکبا. نان خمیر برنیامده و فطیرباشد. ( برهان قاطع ). رجوع به خشکبار و خشکفا شود.

فرهنگ عمید

نانی که خمیر آن ور نیامده است، نان فطیر.


کلمات دیگر: