کلمه جو
صفحه اصلی

وردیج

فرهنگ فارسی

( اسم ) بلدرچین را گویند.
ده جزئ بخش کن شهرستان تهران ۷ هزار گزی شمال راه شوسه تهران کرج

لغت نامه دهخدا

وردیج . [ وَ ] (اِ) ورتک . وردج . (فرهنگ فارسی معین ). ورتیج . (برهان ) (آنندراج ). و آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین . سلوی . (برهان ) کرک . (ناظم الاطباء). . رجوع به ورتیج شود :
هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش
سحر که مدح جمالش شنیدم از وردیج .


وردیج. [ وَ ] ( اِ ) ورتک. وردج. ( فرهنگ فارسی معین ). ورتیج. ( برهان ) ( آنندراج ). و آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین. سلوی. ( برهان ) کرک. ( ناظم الاطباء ).. رجوع به ورتیج شود :
هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش
سحر که مدح جمالش شنیدم از وردیج.

وردیج. [ وَ ] ( اِخ ) دهی جزء بخش کن شهرستان تهران ،در 7هزارگزی شمال راه شوسه تهران به کرج. سکنه آن 550 تن و آب آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول آنجا آن غلات ، انگور، گردو و میوجات مختلفه و شغل اهالی زراعت و مکاری گری است. مزرعه واریش ، جیان ، ورک آباد جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

وردیج . [ وَ ] (اِخ ) دهی جزء بخش کن شهرستان تهران ،در 7هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تهران به کرج . سکنه ٔ آن 550 تن و آب آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول آنجا آن غلات ، انگور، گردو و میوجات مختلفه و شغل اهالی زراعت و مکاری گری است . مزرعه ٔ واریش ، جیان ، ورک آباد جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


فرهنگ عمید

= ورتیج

ورتیج#NAME?


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۵°۴۸′۴۴″ شمالی ۵۱°۱۰′۳۴″ شرقی / ۳۵٫۸۱۲۲۲°شمالی ۵۱٫۱۷۶۱۱°شرقی / 35.81222; 51.17611
وردیج، روستایی از توابع بخش کن شهرستان تهران در استان تهران ایران است.
این روستا در دهستان سولقان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۷۷۸ نفر (۲۷۱خانوار) بوده است.

وَردیج؛ نام یکی از روستاهای شمال غرب تهران است و در بخش کن قرار دارد. پیشینۀ این روستا بالغ بر دویست سال است. امروزه شهر مادر این روستا وَرداوَرد تهران است. || نام نوعی پرنده. در فرهنگ عمید، وَردیج یا ورتیج، همان بلدرچین است.


پیشنهاد کاربران

واژه " وردیج " دگرگون شده ":وردژّ " به معنی " کنار دژ " است ، بخش نخست "ور " به معنی کنار ، پهلو و ساحل و بخش دوم " دیج " که دگرگون شده " دژ " می باشد به معنی کلات و قلعه است و در واژه هایی مانند دیزمار ( دژمان ) ، باران دوز ( باران دژ ) ، هیدج ( هیردژ ) ، اصلاندذوز ( شیردژ ) ، سنندج ( سیندژ ) و . . . بسیار دیده می شود .


کلمات دیگر: