هم زیست دو تن که وسایل زندگی و جامه مشترک دارند
هم جامه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هم جامه. [ هََ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) هم زیست. دوتن که وسایل زندگی و جامه مشترک دارند. || هم خواب. دو تن که در یک بستر خوابند :
نه بیگانه گر هست فرزند و زن
چو هم جامه گردد شود جامه کن.
نه بیگانه گر هست فرزند و زن
چو هم جامه گردد شود جامه کن.
نظامی.
فرهنگ عمید
کسی که با دیگری در یک بستر بخوابد، هم بستر، هم رختخواب: نه بیگانه گر هست فرزند و زن / چو هم جامه گردد شود جامه کن (نظامی۵: ۸۲۳ ).
کلمات دیگر: