معنی: آنچه بوده است، نام پسر کاکی از سران دیالمه، شجاع، ( اَعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه [قرن و هجری] که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر می برد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر «تمیشه» حکومت می کرد، ( در اعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر می برد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر 'تمیشه' حکومت می کرد، نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم
ماکان
فرهنگ اسم ها
معنی: آنچه بوده است، نام پسر کاکی از سران دیالمه، شجاع، ( اَعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه [قرن و هجری] که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر می برد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر «تمیشه» حکومت می کرد، ( در اعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر می برد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر 'تمیشه' حکومت می کرد، نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم
(تلفظ: mākān) (عربی) (در قدیم) آنچه بوده است ؛ (در اعلام) نام پسر کاکی از سران دیالمه که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر میبرد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر 'تمیشه' حکومت میکرد .
فرهنگ فارسی
نام ولایتی که سلاح مردم زوبین است که نیزه کوتاه است
( جمله فعلی ) ۱- آنچه که بود . ۲- یکی از انواع علاقه مجاز است که اعتبار آن لفظ در معنی غیر ما وضع له استعمال شود . ما کان نامیدن چیزیست بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست ماند و آتوا الیتامی اموالهم یعنی آنان که سابقا یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند .
لغت نامه دهخدا
- ماکان و مایکون ؛ آنچه بود و آنچه خواهد بود: خدا عالم بماکان و مایکون است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| یکی از انوع علاقه مجاز است که به اعتبار آن لفظ در معنی غیرما وضع له استعمال شود. ماکان نامیدن چیزی است بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست مانند و آتوا الیتامی اموالهم ( قرآن 2/4 )؛ یعنی آنان که سابقاً یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مَجاز شود.
ماکان. ( اِخ ) نام یکی از حکام بوده که پدر او کاکی نام داشته است. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). نام یکی از حکام مازندران بوده ، پدرش کاکی نام داشته وکاکی به معنی کاکو است و کاکو خالو را گویند و وی به شجاعت معروف بوده ، ژوبین را که حربه ایست نیزه مانند و آن را در روز جنگ بر دشمن می اندازند، وی از همه بهتر می افگنده و در این کمال و در این هنر از امثال و اقران برتر و برسر بوده... و آل بویه در بدو حال ملازمت ماکان کاکی را می کردند، همچنین اسفاربن شیرویه و مرداویج بن زیار و برادرش ابوطاهر وشمگیر که پدر قابوس بوده همه متابعت ماکان می کردند تا از جانب ابونصر سامانی سپاهی به محاربت ماکان مأمور شدند و ابوحنیفه اسکافی کاتب الحضرت در این باب چند کلمه را به ایجاز مرقوم و به حضرت بخارا مرسول داشته که «اما ماکان فصار کاسمه ». ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). در شهور سنه تسع و ثلاثین و ثلاث مائه ماکان بن کاکی که از مشاهیر امراء دیالمه بود. از حکام آن دیار متوهم گشته با لشکری جرار متوجه خراسان گشت تا آن ولایت را به حیزتسخیر درآورد، و نصربن احمد یکی از سپهسالاران خود را که علی نام داشت به حرب ماکان نامزد کرد و به وقت رخصت او را به سخن نگاه داشته در باب مقابله و مقاتله وصیتها بر زبان میراند... نقل است که چون علی به خراسان رسید بر ماکان بن کاکی ظفر یافته او را در معرکه به قتل رسانید و به کاتب خود گفت که حال ماکان را به لفظ اندک و معنی بسیار به حضرت امیر بنویس. کاتب در قلم آورد که : و اما ماکان فصار کاسمه. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 359 ). ماکان بن کاکی از دیالمه بود و در عهد نصربن احمدبن اسماعیل ( 301-331 ) پادشاه سوم سامانی طغیان کرد و بر جرجان مسلط شد و در محاربه با امیر ابوعلی احمدبن محتاج چغانی به سال 329 کشته شد. ( از تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 44 ) :
ماکان . (اِخ ) نام ولایتی هم هست که بیشتر سلاح مردم آنجا زوبین است که نیزه ٔ کوتاه باشد. (برهان ). نام ولایتی است که سلاح مردم آنجا زوبین است . (ناظم الاطباء). چنین شهری در معجم البلدان ، نخبةالدهر، حدود العالم و در جغرافیای سیاسی کیهان نیامده و ظاهراً از کلمه ماکانی چنین استنباط کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
به زخم تیر چون آرش به زخم خشت چون ماکان
به زخم گرز چون رستم به زخم تیغ چون نوذر.
قطران (از انجمن آرا).
ماکان . (ع اِ مرکب ) آنچه بوده . آنچه شده . مقابل مایکون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گذشته .
- ماکان و مایکون ؛ آنچه بود و آنچه خواهد بود: خدا عالم بماکان و مایکون است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| یکی از انوع علاقه ٔ مجاز است که به اعتبار آن لفظ در معنی غیرما وضع له استعمال شود. ماکان نامیدن چیزی است بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست مانند و آتوا الیتامی اموالهم (قرآن 2/4)؛ یعنی آنان که سابقاً یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مَجاز شود.
دانشنامه عمومی
ماکان کاکی، یکی از سران دیلمی
کاسپین ماکان نویسنده، روزنامه نگار، عکاس و مستندساز ایرانی
دیوونه بازی (۳۱ مرداد ۱۳۹۶) که شامل ۱۲ ترانه است:
این گروه در بیشتر استان های ایران کنسرت گذاشته اند و تور کنسرت های اروپای این گروه در مارس ۲۰۱۷ و تور کانادای این گروه در اکتبر ۲۰۱۸ بوده است. این گروه در برنامه دورهمی (مهران مدیری )در تاریخ ۲۶ بهمن ۹۶ و در تاریخ ۱۵ شهریور در برنامهٔ خندوانه(رامبد جوان) حضور پیدا کردند.
از جمله کارهای امیر مقاره به آهنگ «آرزوهای محال»، «دیگه نمیتونم»، «خاطرات رؤیایی» و «یه روز برفی» می توان اشاره کرد و رهام هادیان هم قبل از ورود به گروه خواننده بوده و از جمله آهنگ های او می توان به آهنگ «دنیام بی تو»، «دل سادم» و «یادته صدای من» اشاره کرد.
پیشنهاد کاربران
یعنی شجاع و دلیر یعنی مردانگی
گفتند ک یعنی شجاعت و به این دلیل این اسم رو انتخاب کردند برای گروه چون درواقع همه ی اعضای گروه یه جوری ریسک بزرگی کردند. . .
سیف الدین ماکان رهبر ایل لر شول
او
پانصد سال قبل از حکومت صفوی زندگی
می کرد
شهر شول آباد بختیاری
شهر شول ماچول*ماهشهر *
شهر شولستان*نورآباد ممسنی *
شهر شاوور*شاوول. شول* شوش
شجاعتی ک عشق جانا داشتن و ریسک بزرگیو پذیرفتن
امیر و رهام تا تهش حمایتتون میکنیم با افتخار
همه موافقن دیه
( امیر رهام=ماکان💪❤💞
عشقام یعنی امیر و رهام واسه این اسم گروهشون این گزاشتن دیه ❤
اسم پسر مهربون منم ماکان
و ماکان بند یعنی گروه شجاع
من بخاطر امیر مقاره حاضرم خودمو بکشم
عاشقتم امیرم
💜💜💜💜💜💜💜
دلیر و شجاع
ب افتخار همه کسایی ک اسمشان ماکان هس
هرکی اسمش ماکان هس لایک کنه
از سران دیلمی منطقه اشکور گیلان
با توجه به لغت نامه دهخدا 👇
دهخدا، علی اکبر، لغتنامهٔ دهخدا، تهران.
منظور از جد یا نیا، پدربزرگ به معنای �پدرِ پدر� ( جد پدری ) یا �پدرِ مادر� ( جد مادری ) است. همچنین برای معنی جد یا نیا، مفهوم �پدرِ پدر چندانکه بالا رود� نیز منظور شده است.
از واژه های دیگری که با �جد� یا �نیا� هم معنی باشند می توان به �پدربزرگ�، �بابابزرگ�، �پدرکلان�، �پدرمهین� یا �نیاک� برابر کوتاه شده ( نیا کلان یا بزرگ ) اشاره کرد. شکل جمع جد، اجداد و شکل جمع نیا، نیاکان است.
معنی سادش میشه اجداد بزرگ
ما کانَ : ( در زبان عربی ) نباشد، نیست، ( واصطلاحاً ) به معنی شایسته نیست ، سزاوار نیست ، نَسِزَد. . . . .