(صفت ) خوبروی .
وضی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(وَ ) [ ع . ] (ص . ) خوبروی .
لغت نامه دهخدا
وضی ٔ. [ وَ ] ( ع ص ) بر وزن امیر، خوب و پاکیزه روی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): وجه وضی ٔ؛ روی تازه.( مهذب الاسماء ). ج ، اَوضیاء، وِضاء. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
خوب و پاکیزه روی.
کلمات دیگر: